هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌باختگی خود به معشوقی با ویژگی‌های فیزیکی جذاب مانند موهای بریده بر بناگوش، چشمان نافذ و اندام زیبا سخن می‌گوید. او از درد فراق و عشق نافرجام شکایت کرده و از معشوق می‌خواهد که او را فراموش نکند. شاعر همچنین به تأثیر عمیق معشوق بر زندگی خود اشاره می‌کند و از سوختن در آتش عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۷۱۵

آن موی بریده بر بنا گوش
کشته ست مرا و کرده مدهوش

نغزت برِ روی و غمزه و چشم
خوبست سرِ دست و بازو و دوش

گر می خواهی که عالمی خلق
زان زلف کنند حلقه در گوش

مِعجر بنه از سر و کله دار
دُرّاعه بیفکن و قبا پوش

ای ترک پری صفت حدیثی
زین هندوی خود به لطف بنیوش

بوسی که هزار جان بیرزد
آسان آسان به هیچ مفروش

گر آمده بوده ای ز فطرت
خاص از پی خون من در آن کوش

تا جان ببرم مگر چو کردم
ترک دل و دین و دنیی و هوش

دادی بستانم از تو گر هیچ
سرمست درآرمت به آغوش

آنرا که به یاد توست زنده
یکباره چنین مکن فراموش

زآن یک نفسی که دیدمت دی
تا روز نخفتم از غمت دوش

گویند نزاریا چه بودت
وین گریه و ناله چیست خاموش

ای بی خبران بر آتش عشق
می سوزم اگر نمی زنم جوش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.