هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از حالات خود در مینوشی و مستی سخن میگوید. او از معشوق، عشق، و بیخویشتنی در راه عشق یاد میکند و به مفاهیمی مانند فریاد حسود، از دست دادن عقل و هوش، و تسلیم در برابر معشوق اشاره دارد. در پایان، شاعر عشق را بیعیب میداند و از در آغوش گرفتن معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مینوشی و مستی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۷۰۶
با شمع درآمد از درم دوش
می در سر و سر ز می پر از جوش
افکند کمند مشک بر عاج
یعنی که نغوله بر بنا گوش
پر بر کف من نهاد جامی
گوشم بگرفت و گفت هین نوش
گفتم به یکی معاف دارم
گفت این چه سخن یکی دگر نوش
القصه چو کاله جوش ره یافت
در کاسه کله دعا گوش
فریاد برآمد از حسودم
هم عقل ز من برفت و هم هوش
گفت ار نظریت هست با ما
بر روی نیفکنی در آن کوش
بی خویشتنی مکن بیارام
بر ما به ستم جهان بمفروش
در دوستی من ار به تیغت
دشمن بزند منال و مخروش
گفتم به حیا نباید آمد
در حلقه عارفان مدهوش
عیبی نبود گرفته عاشق
معشوقه خویش را در آغوش
تا با تو فتاده ایم خود را
کردیم نزاریا فراموش
می در سر و سر ز می پر از جوش
افکند کمند مشک بر عاج
یعنی که نغوله بر بنا گوش
پر بر کف من نهاد جامی
گوشم بگرفت و گفت هین نوش
گفتم به یکی معاف دارم
گفت این چه سخن یکی دگر نوش
القصه چو کاله جوش ره یافت
در کاسه کله دعا گوش
فریاد برآمد از حسودم
هم عقل ز من برفت و هم هوش
گفت ار نظریت هست با ما
بر روی نیفکنی در آن کوش
بی خویشتنی مکن بیارام
بر ما به ستم جهان بمفروش
در دوستی من ار به تیغت
دشمن بزند منال و مخروش
گفتم به حیا نباید آمد
در حلقه عارفان مدهوش
عیبی نبود گرفته عاشق
معشوقه خویش را در آغوش
تا با تو فتاده ایم خود را
کردیم نزاریا فراموش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.