هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و وفاداری شاعر به معشوق است، علیرغم جفاها و ناملایماتی که از سوی معشوق دیده است. شاعر از درد فراق و اشتیاق به وصال می‌گوید و بر پایبندی خود به عهد عشق تأکید می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به سویش بازگردد و از آشوب و فتنه‌ای که در دلش به پا شده است، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۶۵۰

اگرچه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز

ندانم از پی چندین جفا که بر من کرد
نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز

به لابه با دل گفتم ز خاطرش بگذار
جواب داد فلانی مگر کجاست هنوز

چو مرده باشم اگر بگذرد ز خاک لحد
هزار نعره برآرم که جان ماست هنوز

کجاست خانهٔ قاضی که در مقالت عشق
میان عاشق و معشوق ماجراست هنوز

عداوت از قبل آن شکسته پیمان است
وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز

نیازمندی من در قلم نمی‌گنجد
قیاس کردم از اندازه ماوراست هنوز

بیا و روی ز من بر متاب و دستم گیر
که در سرم ز تو آشوب و فتنه‌هاست هنوز

سلام من برسان ای صبا به یار و بگوی
که خاطر از سر عهد تو برنخاست هنوز

حکایتش کن اگر پرسد از نزاری زار
که چون به درد تو بی‌چاره مبتلاست هنوز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.