هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر کشمکش بین عقل و عشق است. شاعر از تسلیم شدن در برابر عشق و از دست دادن جان، دل و دین سخن می‌گوید. او عشق را نیرویی توصیف می‌کند که بر عقل غلبه کرده و زندگی را پیچیده می‌سازد. همچنین، اشاره‌ای به مقام والای عاشق و نادانی جاهلان دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۱۳

پیرانه سرم کاری پیش آمد و مشکل شد
ناچار چنین باشد هرکو ز پی دل شد

جان و دل و دین دادم بر باد ز دست دل
بنگر که مرا از دل چه مرتبه حاصل شد

من بر سر کوی او تسلیم شدم مطلق
بازش غم جان نبوَد هر مرغ که بسمل شد

با عقل همی گفتم اندیشه بهبودی
عشق آمد و بر هم زد کار آمد و مشکل شد

زین پیش ندانستم تا با که درافتادم
بر هرکه فتد کاری آنست که غافل شد

ما پرتو آن نوریم ار نه به چه ضدیت
هر کو نفس از ما زد با خاک مقابل شد

آری نفس مردان بر سدره کند جولان
تا چشم زدی بر هم حاصل همه واصل شد

گر عقل چنین باشد با نفس که در پیش است
بی واسطه‌ء اول در مرتبه عاقل شد

پس هیچ نه درپاید چون عقل تمام آید
کو کیست که نه این جا بی واسطه کامل شد

بر من به ملامت گر تشنیع زند جاهل
جهل است و گناه من در گردن جاهل شد

عقلم ز پی نسبت بیچاره نزاری را
می خواست که بستاند عشق آمد و حایل شد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.