هوش مصنوعی:
این متن به بیان درد و رنج عاشقانه میپردازد و از جفا و بیتوجهی معشوق شکایت میکند. شاعر تأکید میکند که در مذهب عشق، آزردن دل گناهی نابخشودنی است و با وجود آزارهای موجود در روابط عاشقانه، بیزاری و دوری جایگاهی ندارد. همچنین، اشاره میکند که کار عاشق با زور و زر پیش نمیرود و تنها زاری و التماس راهگشاست.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاشقانهای است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۹۶
ترا خود رسمِ دل داری نباشد
جز آیینِ جفا کاری نباشد
ازین ها به بده ما را کزین ها
که با ما می کنی یاری نباشد
مکن با اهلِ دل نا التفاتی
عزیزان را دلِ خواری نباشد
تو خود انصاف ده تا خاطرِ یار
نیازارند اغیاری نباشد
نمی دانی که اندر مذهبِ عشق
گناهی چون دل آزاری نباشد
میانِ دوستان آزار باشد
ولیکن رسمِ بیزاری نباشد
به زور و زر بر آید کارِ عاشق
نزاری را به جز زاری نباشد
جز آیینِ جفا کاری نباشد
ازین ها به بده ما را کزین ها
که با ما می کنی یاری نباشد
مکن با اهلِ دل نا التفاتی
عزیزان را دلِ خواری نباشد
تو خود انصاف ده تا خاطرِ یار
نیازارند اغیاری نباشد
نمی دانی که اندر مذهبِ عشق
گناهی چون دل آزاری نباشد
میانِ دوستان آزار باشد
ولیکن رسمِ بیزاری نباشد
به زور و زر بر آید کارِ عاشق
نزاری را به جز زاری نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.