هوش مصنوعی: این شعر از سوز و گداز عشق و غم سخن می‌گوید. شاعر با تصاویر شعری مانند سوختن دل، اشک‌های آتشین، و تأثیر آه بر طبیعت، عمق رنج و اشتیاق خود را بیان می‌کند. او از فرط غم و عشق، وجود و عدم خود را در آتش می‌بیند و حتی ابزار نوشتنش نیز از گرمای آهش می‌سوزد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند سوز درونی و رنج وجودی، مناسب سنین بالاتر است که توانایی تحلیل و درک چنین مفاهیمی را دارند.

شمارهٔ ۴۶۷

دلم ز سوز جگر دم به دم بمی‌سوزد
کدام دل که ز سر تا قدم بمی‌سوزد

عجب ز مردمک دیده مانده ام که مدام
میان آب دو چشم است و هم بمی‌سوزد

ز آه من دمِ باد صبا نمی فسرَد
ز سوز من نفس صبح دم بمی‌سوزد

ز می که مونس جان بود بر شکست دلم
که در عروق ز اندیشه دم بمی‌سوزد

ز جام جم چه کند مفلسی که در شب تار
به دود آه سحر ملک جم بمی‌سوزد

به من نماند ز هستی و نیستی چیزی
که برق عشق ، وجود و عدم بمی‌سوزد

اگر بسوخت تنم از سموم غم چه عجب
که آدمی ز بس افراط غم بمی‌سوزد

بسوختیم و دمی در رقیب ما نگرفت
بلی بلی مگر افسرده کم بمی‌سوزد

ز بس که شعله آهم به شعر در پیچد
مداد وقت کتابت قلم بمی‌سوزد

حذر ز سوز نذاری کز آتش سینه
به چنگ بر نفس زیر و بم بمی‌سوزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.