هوش مصنوعی: شاعر در این متن از اشتیاق شدید به دیدار معشوق و رنج هجران می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که با لطف و مهربانی به او توجه کند و از بی‌وفایی و بی‌رحمی او شکایت دارد. شاعر تأکید می‌کند که حتی خیال معشوق نیز می‌تواند حمایتی برای او باشد، اما معشوق به اندک توجهی هم راضی نیست و این رفتار ممکن است به بدنامی او منجر شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران، شکایت و بدنامی ممکن است برای سنین پایین تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۷۴

به دیدار تو مشتاقم به غایت
ندارد آرزومندی نهایت

اگر خواهی توانی تافت بر ما
عنانی از سر لطف و عنایت

بیا بنشین دمی با ما چنان کن
که شوری بر نخیزد زین حکایت

شنیده ستی که در افواه باشد
گِل نم دیده را آبی کفایت

برآوردی دمار از من فراقت
خیالت گر نمی کردی حمایت

شبی تا روز می خواهم که با تو
کنم هر گونه از هجران شکایت

نکردی جانب مسکین نزاری
به اندک مایه بیش و کم رعایت

مکن شوخی که چندین بی وفایی
به بد نامی کند آخر سرایت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.