هوش مصنوعی:
این شعر از باد شمال و معشوقهای با خال مشکین شروع میشود و به توصیف صحنههای طبیعت، عشق، و حالات روحی میپردازد. شاعر از عود سوزناک، بلبل، سبزهزار، و نهال سخن میگوید و به مفاهیمی مانند عشق، فتنههای دنیوی، و وسوسههای خیالی اشاره میکند. در پایان، زاهد و سلطان عشق نیز مورد توجه قرار میگیرند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات فلسفی و انتزاعی در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری بیشتری نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۲۹
باد از طرفِ شمال برخاست
معشوقه مشک خال برخاست
آشفته سهیلِ نیم خوابش
ناگه ز خمِ هلال برخاست
باز آرزویِ صبوح کردش
بازش هوسِ زلال برخاست
از سینه عودِ سوزناکش
فریاد زگوش مال برخاست
بیتی دو سه در بدیههء فکر
ز آن طبعِ شکر مقال برخاست
باد از رخِ گل نقاب برداشت
بلبل ز پیِ وصال برخاست
پیرامن آب سبزه بنشست
از طرفِ چمن نهال برخاست
خرّم تنِ آن که از پیِ عشق
با صبحِ خجسته فال برخاست
چندین شر و شور اهلِ دل را
از فتنهء جاه و مال برخاست
سوداست همه جهان و سودا
از وسوسهء خیال برخاست
در دستِ هوا زبون نزاری
نتوان زِ سرِ محال برخاست
زاهد که به پایِ چنگ بنشست
از معرضِ احتمال برخاست
آنجا که اسیرِ عشق بنشست
سلطان به صفِ نعال برخاست
معشوقه مشک خال برخاست
آشفته سهیلِ نیم خوابش
ناگه ز خمِ هلال برخاست
باز آرزویِ صبوح کردش
بازش هوسِ زلال برخاست
از سینه عودِ سوزناکش
فریاد زگوش مال برخاست
بیتی دو سه در بدیههء فکر
ز آن طبعِ شکر مقال برخاست
باد از رخِ گل نقاب برداشت
بلبل ز پیِ وصال برخاست
پیرامن آب سبزه بنشست
از طرفِ چمن نهال برخاست
خرّم تنِ آن که از پیِ عشق
با صبحِ خجسته فال برخاست
چندین شر و شور اهلِ دل را
از فتنهء جاه و مال برخاست
سوداست همه جهان و سودا
از وسوسهء خیال برخاست
در دستِ هوا زبون نزاری
نتوان زِ سرِ محال برخاست
زاهد که به پایِ چنگ بنشست
از معرضِ احتمال برخاست
آنجا که اسیرِ عشق بنشست
سلطان به صفِ نعال برخاست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.