هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از ابن حسام، بیانگر درد عشق و وابستگی به معشوق است. شاعر از غم و بلای عشق سخن میگوید و معتقد است تنها کسی که مبتلا به این عشق شده باشد، میتواند درد آن را درک کند. او به معشوق خود وابسته است و حتی قبلهگاه خود را ابروی معشوق میداند. شاعر از روز ازل و تقسیم شادی و غم سخن میگوید و در نهایت، به دعا برای وصل معشوق امیدوار است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
غزل شمارهٔ ۸
ای غافل از بلای دل مبتلای ما
جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما
ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم
آری مقیّدست به زلف تو پای ما
حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند
ابروی توست قبله حاجت روای ما
ما معتکف به کوی توایم از سر صفا
موقوف آنکه سعی کنی بر صفای ما
دانم که درد عشق نباشد دوا پذیر
زحمت مکش طبیب ز بهر دوای ما
روز ازل که شادی و غم قسم کرده اند
شادی جان ما که غم آمد عطای ما
ابن حسام را ز دعا وصل تست امید
یا رب قرین کنی به اجابت دعای ما
جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما
ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم
آری مقیّدست به زلف تو پای ما
حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند
ابروی توست قبله حاجت روای ما
ما معتکف به کوی توایم از سر صفا
موقوف آنکه سعی کنی بر صفای ما
دانم که درد عشق نباشد دوا پذیر
زحمت مکش طبیب ز بهر دوای ما
روز ازل که شادی و غم قسم کرده اند
شادی جان ما که غم آمد عطای ما
ابن حسام را ز دعا وصل تست امید
یا رب قرین کنی به اجابت دعای ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.