هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف عشق و زیبایی معشوق میپردازد و از احساسات عمیق خود سخن میگوید. او از شادی و غم، بوی خوش معشوق، و تأثیر حضور معشوق بر زندگی خود میگوید. در نهایت، شاعر اعلام میکند که حاضر است جان خود را فدای معشوق کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۵۰۳
آن سرو خرامنده که جستم، به بر آمد
وان بخت که پیش آمده بد، بیش تر آمد
شادی همه غم بود ز بر نامدن کار
آن غم همه شادی شد و آن کار برآمد
بر لاله گلبرگ دماغم رسد امروز
کز زلف توام بوی نسیم سحر آمد
آیینه جان روی نما می کشمت پیش
کایینه رخسار توام در نظر آمد
شیرینی لعلت نرود از بن دندان
کز لعل توام در بن دندان شکر آمد
در مردم من مردمک دیده نگنجد
اکنون که مرا روی تو در چشم تر آمد
در پای تو خسرو چه کند، گر نکند جان
اکنون که مرا روی تو در چشم تر آمد
وان بخت که پیش آمده بد، بیش تر آمد
شادی همه غم بود ز بر نامدن کار
آن غم همه شادی شد و آن کار برآمد
بر لاله گلبرگ دماغم رسد امروز
کز زلف توام بوی نسیم سحر آمد
آیینه جان روی نما می کشمت پیش
کایینه رخسار توام در نظر آمد
شیرینی لعلت نرود از بن دندان
کز لعل توام در بن دندان شکر آمد
در مردم من مردمک دیده نگنجد
اکنون که مرا روی تو در چشم تر آمد
در پای تو خسرو چه کند، گر نکند جان
اکنون که مرا روی تو در چشم تر آمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.