هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شیدایی سخن می‌گوید و از تأثیر عمیق آن بر جان و دل خود می‌نالد. او از زیبایی‌های جهان و بلاهای عشق پرسش می‌کند و بیان می‌کند که چگونه عشق، دل را ویران کرده است. همچنین، از ناتوانی در کنترل دل خود و نظرات مردم درباره‌ی عشقش می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و حسرت‌آلود است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳۰

باد نوروز چو دنباله جان ما داشت
دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت

از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب
آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟

عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب
که من سوخته را بر سر این سودا داشت؟

خلق گویند که گر جانت به کار است، مبین
چه کنم چون نتوانم دل خود بر جا داشت

نرود باغ، کزان دیده که دیدت خسرو
نتواند به گل و لاله نازیبا داشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.