هوش مصنوعی: این شعر از بهار و زیبایی‌های آن سخن می‌گوید، با توصیف طبیعت، شراب، موسیقی، و شادی. شاعر از لحظات لذت‌بخش زندگی، عشق، و مستی می‌سراید و از زیبایی‌های جهان مانند گل، بلبل، و سبزه تمجید می‌کند. همچنین، اشاراتی به مدح و ستایش نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 18+ اشاره به مصرف شراب و مستی، مضامین عاشقانه و عرفانی که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد، و همچنین پیچیدگی‌های زبانی و ادبی که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷

وقت گل است، نوش کن باده ی چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله ی شراب را

ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش، نقل و می و کباب را

مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
سبزه بساط سبز و تر از پی رقص آب را

نیست حیات شکرین کاخر شب شکرلبان
هر طرفی به بوی می تلخ کنند خواب را

چون به سؤال گویدم ساقی مست عاشقان
هان قدحی، چگونه ای؟ حاضرم این جواب را

چند ز عقل و دردسر باده بیار ساقیا
درد ترا و سر مر ا عقل شراب ناب را

گرد سفید برق را تا بنشاند از هوا
موج بلند می شود چشمه ی آفتاب را

نی غلطم که آفتاب اوج ازآن گرفت تا
بوسه زند به پیش شه حاشیه ی جناب را

خورد خدنگ او بسی خون ز دو دیده، پر نشد
سیر کجا کند مگس حوصله ی عقاب را

خانه ی خسرو از رخش هست صفا که هر زمان
از رخ فکر مدح تو دور کند نقاب را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.