هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن میگوید. او از عقل و جنون، عشق به معشوق و دردهای ناشی از آن صحبت میکند و از خدا میخواهد که معشوقش را پیدا کند تا دردهایش را با او در میان بگذارد. شاعر همچنین از جامعه و فتنههای آن نیز گلایه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین برخی از مفاهیم مانند فتنههای اجتماعی و دردهای عشق ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۱۸
میزَنَم حَلْقهیْ دَرِ هر خانهیی
هست در کویِ شما دیوانهیی؟
مُرغِ جان، دیوانهٔ آن دامْ شُد
دامِ عشقِ دِلْبَری، دُردانهیی
عقلها نَعره زَنان کآخِر کجاست
در جُنونْ دریادلی، مَردانهیی؟
ای خدا مَجنونِ آن لیلی کجاست
تا به گوشَش دَردَمیم افسانهیی؟
زان کِه گوشِ عقلْ نامَحْرم بُوَد
از فُسون عاشقان، بیگانهیی
سِلْسِلهیْ زُلفی که جانْ مَجنونِ اوست
مَیْل دارد با شِکَسته شانهیی
شهرِ ما پُرفِتْنه و پُرشور شُد
اَلْغیاث، از فِتْنهیی، فَتّانهیی
زوتَر ای قَفّال مِفْتاحی بِساز
کَزْ فَرَج باشد وِرا دَندانهیی
هین خَمُش کُن، کَژْ مَرو، فَرزین نهیی
کِی چو فرزین کَژْ رَوَد فَرزانهیی؟
هست در کویِ شما دیوانهیی؟
مُرغِ جان، دیوانهٔ آن دامْ شُد
دامِ عشقِ دِلْبَری، دُردانهیی
عقلها نَعره زَنان کآخِر کجاست
در جُنونْ دریادلی، مَردانهیی؟
ای خدا مَجنونِ آن لیلی کجاست
تا به گوشَش دَردَمیم افسانهیی؟
زان کِه گوشِ عقلْ نامَحْرم بُوَد
از فُسون عاشقان، بیگانهیی
سِلْسِلهیْ زُلفی که جانْ مَجنونِ اوست
مَیْل دارد با شِکَسته شانهیی
شهرِ ما پُرفِتْنه و پُرشور شُد
اَلْغیاث، از فِتْنهیی، فَتّانهیی
زوتَر ای قَفّال مِفْتاحی بِساز
کَزْ فَرَج باشد وِرا دَندانهیی
هین خَمُش کُن، کَژْ مَرو، فَرزین نهیی
کِی چو فرزین کَژْ رَوَد فَرزانهیی؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.