هوش مصنوعی:
شاعر توصیف میکند که معشوق خود را دیده است که در حال نواختن رباب و خواندن ترانهای زیبا و مست کننده است. او با زخمهای آتشین ترانه میزند و از بادهی مغانه مست و دلکش شده است. ساقی ماهرویی با سبویی ظاهر میشود و جامی از شراب به معشوق میدهد. معشوق شراب را مینوشد و شعلههای عشق بر روی او نمایان میشود. او به زیبایی خود مینازد و از چشم بد دوری میجوید.
رده سنی:
18+
این متن شامل مفاهیمی مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، مفاهیم عاشقانه و عرفانی آن نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۳۹۵
دیدم نِگارِ خود را، میگشت گِردِ خانه
بَرداشته رَبابی، میزَد یکی تَرانه
با زَخْمهٔ چو آتش، میزَد ترانهیی خَوش
مَست و خَراب و دِلْکَش از بادهٔ مَغانه
در پَردهٔ عِراقی میزَد به نامِ ساقی
مَقصودْ باده بودَش، ساقی بُدَش بَهانه
ساقیِّ ماه رویی، در دستِ او سَبویی
از گوشهیی دَرآمَد، بِنْهاد در میانه
پُر کرد جامِ اوَّل، زان بادهٔ مُشَعَّل
در آبْ هیچ دیدی کآتش زَنَد زَبانه؟
بر کَفْ نهاده آن را، از بَهرِ دِلْسِتان را
آن گَهْ بِکَرد سَجده، بوسید آستانه
بِسْتَد نِگار از وِیْ، اَنْدَرکَشید آن میْ
شُد شُعلهها ازان میْ بر رویِ او دَوانه
میدید حُسنِ خود را، میگفت چَشمِ بَد را
نی بود و نی بیاید چون من دَرین زمانه
بَرداشته رَبابی، میزَد یکی تَرانه
با زَخْمهٔ چو آتش، میزَد ترانهیی خَوش
مَست و خَراب و دِلْکَش از بادهٔ مَغانه
در پَردهٔ عِراقی میزَد به نامِ ساقی
مَقصودْ باده بودَش، ساقی بُدَش بَهانه
ساقیِّ ماه رویی، در دستِ او سَبویی
از گوشهیی دَرآمَد، بِنْهاد در میانه
پُر کرد جامِ اوَّل، زان بادهٔ مُشَعَّل
در آبْ هیچ دیدی کآتش زَنَد زَبانه؟
بر کَفْ نهاده آن را، از بَهرِ دِلْسِتان را
آن گَهْ بِکَرد سَجده، بوسید آستانه
بِسْتَد نِگار از وِیْ، اَنْدَرکَشید آن میْ
شُد شُعلهها ازان میْ بر رویِ او دَوانه
میدید حُسنِ خود را، میگفت چَشمِ بَد را
نی بود و نی بیاید چون من دَرین زمانه
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.