هوش مصنوعی:
شاعر در خواب فقر را میبیند و از زیبایی و کمال آن به وجد میآید. او فقر را مانند گنجی گرانبها توصیف میکند و از تأثیرات عمیق آن بر روح و جان خود سخن میگوید. شاهد حلقهای از سرمستشدگان فقر است و از نقشهای نورانی و جانافزای آن سخن میگوید. احساسات شدید و جوشوخروش درونی او با دیدن این صحنهها برانگیخته میشود و آسمان نیز به ستایش او میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۰۱۵
فَقر را در خواب دیدم دوشْ من
گشتم از خوبیِّ او بیهوشْ من
از جَمال و از کَمالِ لُطفِ فقر
تا سَحَرگَه بودهام مَدْهوشْ من
فَقر را دیدم مِثالِ کانِ لَعْل
تا زِرَنگَش گشتم اَطْلَس پوشْ من
بَسْ شنیدم های و هویِ عاشقان
بَسْ شنیدم بانگِ نوشانوشْ من
حَلْقهیی دیدم، همه سَرمَستِ فقر
حَلْقهٔ او دیدم اَنْدَر گوشْ من
بس بِدیدم نَقْشها در نورِ فقر
بس بِدیدم نَقْشِ جانْ در روشْ من
از میانِ جانِ ما صد جوشْ خاست
چون بِدیدم بَحْر را در جوشْ من
صد هزاران نَعْره میزد آسْمان
ای غُلامِ همچُنان چاووشْ من
گشتم از خوبیِّ او بیهوشْ من
از جَمال و از کَمالِ لُطفِ فقر
تا سَحَرگَه بودهام مَدْهوشْ من
فَقر را دیدم مِثالِ کانِ لَعْل
تا زِرَنگَش گشتم اَطْلَس پوشْ من
بَسْ شنیدم های و هویِ عاشقان
بَسْ شنیدم بانگِ نوشانوشْ من
حَلْقهیی دیدم، همه سَرمَستِ فقر
حَلْقهٔ او دیدم اَنْدَر گوشْ من
بس بِدیدم نَقْشها در نورِ فقر
بس بِدیدم نَقْشِ جانْ در روشْ من
از میانِ جانِ ما صد جوشْ خاست
چون بِدیدم بَحْر را در جوشْ من
صد هزاران نَعْره میزد آسْمان
ای غُلامِ همچُنان چاووشْ من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.