هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد هجران و جدایی سخن می‌گوید و مرگ را در غم فراق، شیرین و راحت‌بخش توصیف می‌کند. شاعر از بی‌قراری و عشق به وطن و طبیعت نیز سخن می‌گوید و به مفاهیم عرفانی مانند نور و ظلمت اشاره می‌کند. در نهایت، متن به قدرت خداوند و شکستن کوه‌ها در برابر اراده او اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و هجران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۰

ای زِ هِجْرانِ تو مُردن، طَرَب و راحَتِ من
مرگْ بر من شُده‌‌ بی‌تو مَثَلِ شَهْد و لَبَن

می‌طَپَد ماهیِ‌‌ بی‌آب بر آن ریگِ خَشِن
تا جُدا گردد آن جانِ نِزارَش زِ بَدَن

آبِ تَلْخی شُده بر جانورانْ آبِ حَیات
شِکَرِ خُشک بَریشان بَتَر از گور و کَفَن

نیست بازی کَشِشِ جُزو به اصلِ کُلِ خویش
چند پیغامبر بِگْریست پِیِ حُبِّ وَطَن

کودکی کو نَشِناسَد وَطَن و مولِدِ خویش
دایه خواهد، چه سِتُنْبول مَر او را چه یَمَن

شُد چراگاهِ ستاره سویِ مَرعایِ فَلَک
حَیَوان خاک پَرَستَد، مَثَلِ سَرو و سَمَن

من ازین ناله اگر چه که دَهان می‌بَندَم
نَتَوان در شِکَمِ آبْ فروبَست دَهَن

نَفَسِ چَغْز زِ آب است، نه از بادِ هوا
بَحْریان را هَله این باشد مَعْهوده و فَن

عارفانی که نَهانَند در آن قُلْزُمِ نور
دَمِشان جُمله زِ نوری­ست ظَلاماتْ شِکَن

قَلَم و لوح چو این جا بِرَسیدیم شِکَست
شِکَند کوه چو آگَهْ شود از رَبِّ مَنَن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.