هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و مستی معنوی سخن می‌گوید. او از خرابات (محل عیش و نوش) و شراب به عنوان نمادهایی برای رسیدن به حقیقت و معرفت استفاده می‌کند. شاعر از زاهد پرهیزگار انتقاد می‌کند و معتقد است که حقیقت را تنها می‌توان در مستی و عشق یافت. او از خداوند می‌خواهد که شراب ازلی (معرفت) را به او بچشاند تا بتواند مانند مردان حقیقت، باده حق را بنوشد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادهای شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر گمراه‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۶۵

میرِ خَراباتْ تویی ای نِگار
وَزْ تو خَراباتْ چُنین‌ بی‌قَرار

جُمله خَراباتْ خَرابِ تواَند
جُمله اسرار زِ توست آشِکار

جانِ خَراباتی و عُمرِ عَزیز
هین که بِشُد عُمرْ چُنین هوشیار

جان و جهان جانِ مرا دست گیر
چَشمِ جهان حَرفِ مرا گوش دار

خاکِ کَفَت چَشمِ مرا توتیاست
وَعده تو گوشِ مرا گوش وار

خَمْرِ کُهَن بر سَرِ عُشّاق ریز
صورتِ نو در دلِ مَستانْ نِگار

ساغَرِ بازیچه فانی بِبَر
ساغَرِ مَردانه ما را بیار

آتشِ میْ بر سَرِ پَرهیز ریز
وایْ بَران زاهِدِ پَرهیزگار

حقْ چو شَرابِ اَزَلی دَردَهَد
مَرد خورَد باده حَقْ مَردوار

پَروَرِشِ جانْ به سَقاهُم بُوَد
از میْ و از ساغَرِ پَروردگار
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.