هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و نور الهی سخن می‌گوید. او از ترکیب زهر و شکر به عنوان نمادی از زندگی و تجربیات انسان یاد می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که به جای نگاه سطحی، به عمق وجود و نور الهی توجه کند. شاعر همچنین از عشق به معشوق الهی و تسلیم در برابر او سخن می‌گوید و از مخاطب می‌خواهد که خود را در این نور ببیند و از خودبینی دوری کند.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۳۰

نیمیْت زِ زَهر آمد نیمی دِگَر از شِکَّر
بِاللّهْ که چُنین مَنْگَر بِاللّهْ که چُنان مَنْگَر

هر چند که زَهر از تو کانی‌ست شِکَرها را
زان رو که چُنین نوری زان رنگِ چُنان اَنْوَر

نوری که نیارَم گفت در پایِ تو می‌اُفْتَد
مَعنیش که دَرویشا در ما بِنِگَر خوش تَر

در من که تواَم بِنْگَر خودبین شو و همچین شو
ای نورْ زِ سَر تا پا از پایْ مَگو وَزْ سَر

چون در بَصَرِ خَلْقی گویی تو پُر از زَرْقی
ای آن کِه تو هم غَرقی در خونِ دلِ من تَر

اَرْ زان که گُهَر داری دریایِ دو چَشمَم بین
وَرْ سَنگِ مِحَک داری اَنْدَر رُخِ من بین زَر

آن شیرِ خدایی را شَمسُ الْحَقِ تبریزی
صیدی که نه روبَهْ شُد او را به سگی مَشْمَر
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.