هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مناسبت عید و شادی نوشته شده است. در آن از آمدن عید، شادی و جشن، زیبایی و خوشبختی، و قدرت الهی صحبت میشود. شاعر از عید به عنوان زمان شادی و آزادی یاد میکند و از خواننده میخواهد که در این زمان شاد باشد و از نعمتهای الهی قدردانی کند.
رده سنی:
12+
این متن شامل مفاهیم مذهبی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعارهها ممکن است برای سنین پایینتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۶۳۲
عید آمد و عید آمد وان بَخْتِ سَعید آمد
بَرگیر و دُهُل میزَن کان ماهْ پدید آمد
عید آمد ای مَجنون غُلْغُل شِنو از گَردون
کان مُعْتَمَدِ سِدْرِه از عَرشِ مَجید آمد
عید آمد رَهْ جویان رَقصان و غَزَل گویان
کان قیصرِ مَهْ رویان زان قَصْرِ مَشید آمد
صد مَعْدنِ دانایی مَجنون شُد و سودایی
کان خوبی و زیبایی بیمِثْل و نَدید آمد
زانْ قدرتِ پیوستَش داوودِ نَبی مَستَش
تا موم کُند دَستَش گَر سنگ و حَدید آمد
عید آمد و ما بیاو عیدیم بیا تا ما
بر عید زَنیم این دَم کان خوان و ثَرید آمد
زو زَهرْ شِکَر گردد زو ابر قَمَر گردد
زو تازه و تَر گردد هر جا که قَدید آمد
بَرخیز به میدان رو در حَلْقهٔ رِنْدان رو
رو جانِبِ مهمان رو کَزْ راهِ بَعید آمد
غَمها شْ همه شادی بَندَشْ همه آزادی
یک دانه بِدو دادی صد باغْ مَزید آمد
من بَندهٔ آن شَرقَم در نِعْمَتِ آن غَرقَم
جُز نِعْمَتِ پاکِ او مَنْحوس و پَلید آمد
بَربَنْد لب و تَن زَن چون غُنچه و چون سوسن
رو صَبر کُن از گفتن چون صَبْر کلید آمد
بَرگیر و دُهُل میزَن کان ماهْ پدید آمد
عید آمد ای مَجنون غُلْغُل شِنو از گَردون
کان مُعْتَمَدِ سِدْرِه از عَرشِ مَجید آمد
عید آمد رَهْ جویان رَقصان و غَزَل گویان
کان قیصرِ مَهْ رویان زان قَصْرِ مَشید آمد
صد مَعْدنِ دانایی مَجنون شُد و سودایی
کان خوبی و زیبایی بیمِثْل و نَدید آمد
زانْ قدرتِ پیوستَش داوودِ نَبی مَستَش
تا موم کُند دَستَش گَر سنگ و حَدید آمد
عید آمد و ما بیاو عیدیم بیا تا ما
بر عید زَنیم این دَم کان خوان و ثَرید آمد
زو زَهرْ شِکَر گردد زو ابر قَمَر گردد
زو تازه و تَر گردد هر جا که قَدید آمد
بَرخیز به میدان رو در حَلْقهٔ رِنْدان رو
رو جانِبِ مهمان رو کَزْ راهِ بَعید آمد
غَمها شْ همه شادی بَندَشْ همه آزادی
یک دانه بِدو دادی صد باغْ مَزید آمد
من بَندهٔ آن شَرقَم در نِعْمَتِ آن غَرقَم
جُز نِعْمَتِ پاکِ او مَنْحوس و پَلید آمد
بَربَنْد لب و تَن زَن چون غُنچه و چون سوسن
رو صَبر کُن از گفتن چون صَبْر کلید آمد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.