هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و ارادت خود به معشوق الهی سخن می‌گوید. او از جمال و فضل معشوق، بخشش‌ها و ایثارهای او، و تأثیر نور وجودش در رهایی از تاریکی‌ها و دوزخ سخن می‌گوید. شاعر خود را بی‌چاره و نیازمند لطف معشوق می‌داند و بیان می‌کند که تنها راه نجات، تسلیم شدن در برابر اوست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۷

ای بِگُفته در دِلَم اَسْرارها
وِیْ برایِ بَنده پُخته کارها

ای خیالَت غَم‌گُسارِ سینه‌ها
ای جَمالَت رونَقِ گُلْزارها

ای عَطایِ دستِ شادی بَخشِ تو
دستِ این مِسکین گرفته بارها

ای کَفِ چون بَحرْ گوهردادِ تو
از کَفِ پایَم بِکَنده خارها

ای بِبَخشیده بَسی سَرها عِوَض
چون دَهَند از بَهرِ تو دَستارها

خود چه باشد هر دو عالَم پیشِ تو
دانه‌یی افتاده از اَنْبارها

آفتابِ فَضلِ عالَم پَروَرت
کرده بر هر ذَرّه‌یی ایثارها

چاره‌یی نَبْوَد جُز از بیچارگی
گرچه حیله می‌کنیم و چاره‌ها

نورهایِ شَمسِ تبریزی چو تافت
ایمِنیم از دوزخ و از نارها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.