هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از شبی پر از نور و شادی میگوید که دلش از خوشحالی گریه میکند. او از محبوبی یاد میکند که ابروانش مانند محراب است و چشمانش جانش را میرباید. شاعر همچنین از خسروی میگوید که از مستی می ناب، خبری از خود و مجلس نداشت.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
گزیدهٔ غزل ۱۵۶
امشب شب من نور ز مهتاب دگر داشت
وز گریهٔ شادی جگرم آب دگر داشت
هنگام سحر خلق به محراب و دل من
ز ابروی بتی روی به محراب دگر داشت
قربان شوم و چون نشوم وای که آن چشم
بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت
نی داشت خبر از خود و نی از می و مجلس
خسرو که خرابی ز می ناب دگر داشت
وز گریهٔ شادی جگرم آب دگر داشت
هنگام سحر خلق به محراب و دل من
ز ابروی بتی روی به محراب دگر داشت
قربان شوم و چون نشوم وای که آن چشم
بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت
نی داشت خبر از خود و نی از می و مجلس
خسرو که خرابی ز می ناب دگر داشت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۵۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.