هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام، جفای یار، و از دست دادن عقل و دین در راه هوس است. او از چرخ ستمگر و بیوفایی یاران شکایت دارد و خود را قربانی فریب و جهل می‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند یأس و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۹۶

مرا دلیست ره عافیت رها کرده
وجود خود هدف ناوک بلا کرده

ز جور چرخ ستم دیده و رضا داده
ز خوی یار جفا دیده و وفا کرده

به کار خویش فرو رفته مبتلی گشته
به درد عشق مرا نیز مبتلی کرده

هر آنچه داشته از عقل و دانش و دین
ز دست داده و سر در سر هوی کرده

گهی ز بیخردی آبروی خود برده
گهی ز بیخبری قصد جان ما کرده

به قول و عهد بتان غره گشته وز سر جهل
خیال باطل و اندیشهٔ خطا کرده

عبید را به فریبی فکنده از مسکن
ز دوستان و عزیزان خود جدا کرده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.