هوش مصنوعی: این شعر از عبید زاکانی به موضوع عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌پردازد. شاعر از عاشق می‌خواهد که از آشفتگی و بی‌قراری بپرهیزد، اگر دردی ندارد آن را غنیمت بشمارد و اگر درد دارد، از فریاد و زاری دوری کند. او تأکید می‌کند که چون همه چیز از عشق است، نباید از بی‌کاری و بی‌باری شکایت کرد. همچنین، شاعر از معشوق می‌خواهد که اگر دوستش دارد، جدایی را انتخاب نکند و اگر سرمست است، ادعای هوشیاری نداشته باشد. در نهایت، او دعوت می‌کند که اگر کسی عاشق است، در راه عشق جز جان‌سپاری کاری نکند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جان‌سپاری در راه عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۹۰

دلا باز آشفته کاری مکن
چو دیوانگان بیقراری مکن

گرت نیست دردی، غنیمت شمار
ورت هست فریاد و زاری مکن

چو کارت ز عشقست و بارت ز عشق
شکایت ز بی کار و باری مکن

نگارا نگارا جدائی ز ما
خدا را اگر دوست داری مکن

اگر چشم سرمست اودیده‌ای
دگر دعوی هوشیاری مکن

ز جور و جفا هرچه ممکن بود
بکن ترک پیمان و یاری مکن

عبید ار سر عشق داری بیا
در این راه جز جانسپاری مکن
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.