هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از زندگی زاهدانه و قناعت خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در خانه‌اش شراب و راحتی نیست، اما در خلوت با باده و ساقی و شاهد، نیازی به ساز و آواز ندارد. او تأکید می‌کند که عمری که با خوشی نگذرد، ارزشی ندارد و در نهایت، فقر و قناعت را ملک مسلم خود می‌داند و از جود و بخشش دیگران بی‌نیاز است. شاعر همچنین از خراب کردن خانه هستی برای یافتن گنج سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵

در خانه تا قرابهٔ ما پر شراب نیست
ما را قرار و راحت و آرام و خواب نیست

در خلوتی که باده و ساقی و شاهد است
حاجت به چنگ و بربط و نای و رباب نیست

خوش کن به باده وقت حریفان که پیش ما
عمری که خوش نمیگذرد در حساب نیست

اینک شراب اگر هوست میکند وضو
در آفتابه کن که در این خانه آب نیست

ما را که ملک فقر و قناعت مسلم است
حاجت به جود خسرو مالک رقاب نیست

همچون عبید خانهٔ هستی خراب کن
زیرا که جای گنج به جز در خراب نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.