هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عراقی، شور و شوق شاعر را به ساقی و جام شراب توصیف می‌کند. شاعر از دیدار ساقی، زیبایی‌های او، و تأثیر عمیقش بر جان خود سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که دلش همچون جامی از شراب، صاف و روشن شود. همچنین، او از غم و زنگار دلش می‌نالد و امیدوار است که ساقی بتواند آن را بزداید.
رده سنی: 18+ این شعر شامل مضامین عرفانی و عاشقانه همراه با اشاره‌های مکرر به شراب و می‌گساری است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، درک عمیق مفاهیم عرفانی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۱

آن جام طرب فزای ساقی
بنمود مرا لقای ساقی

در حال چو جام سجده بر دم
پیش رخ جان فزای ساقی

ننهاده هنوز چون پیاله
لب بر لب دلگشای ساقی

ترسم که کند خرابیی باز
چشم خوش دلربای ساقی

پیوسته چو جام در دل آتش
در سر هوس و هوای ساقی

با چشم پر آب چون قنینه
جان می‌دهم از برای ساقی

باشد چو پیاله غرقه در خون
چشمی که شد آشنای ساقی

عمری است که می‌زنم در دل
یعنی که در سرای ساقی

باشد که رسد به گوش جانم
از میکده مرحبای ساقی

آیینهٔ سینه زنگ غم خورد
کو صیقل غم زدای ساقی؟

تا بستاند مرا ز من باز
این است خود اقتضای ساقی

باشد که شود دل عراقی
چون جام جهان نمای ساقی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.