هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره‌ی اسارت، عشق، رنج و امید است. شاعر از قید و بندها می‌نالد اما در عین حال به امید رهایی و بخت بلند خود اشاره می‌کند. او از جور معشوق و دشمنان شکایت دارد اما عشق را برمی‌گزیند و با وجود دردها، مقاومت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه، رنج‌های عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند اسارت و جور نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۶۴۲

گر می‌کشندم ور می‌کشندم
گردن نهادم چون پای بندم

گفتم ز قیدش یابم رهائی
لیکن چو آهو سر در کمندم

سرو بلندم وقتی در آید
کز در درآید بخت بلندم

بر چشم پرخون چون ابر گریم
بر دور گردون چون برق خندم

پند لبیبان کی کار بندم
زیرا که سودی نبود ز پندم

جور تو سهلست ار می‌پسندی
لیکن ز دشمن ناید پسندم

گر خون برآنی کز من برانی
از زخم تیغت نبود گزندم

صورت نبندم مثل تو در چین
زیرا که مثلت صورت نبندم

گفتی که خواجو در درد میرد
آری چه درمان چون دردمندم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.