هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از درد فراق، رنج عشق و غم‌هایی که به خاطر معشوق تحمل می‌کند، سخن می‌گوید. او با وجود تمام رنج‌ها، عشق خود را به معشوق ابراز می‌کند و حتی دردها و زخم‌ها را به یاد معشوق تحمل می‌کند. شاعر از زبان معشوق نیز سخن می‌گوید و به نوعی با او گفت‌وگو می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۸

خون دلم مخور که غمان تو می‌خورم
رحمی بکن که زخم سنان تو می‌خورم

هر می که دیده ریخت به پالونهٔ مژه
یاد خیال انس رسان تو می‌خورم

گفتی چه می‌خوری که سفالین لبت پر است
درد فراق ناگذران تو می‌خورم

ای ساقی فراق گرانی همی برم
نوشی بزن سبک که گران تو می‌خورم

طعنه زنی مرا که غم جان همی خوری
جان آن توست من غم از آن تو می‌خورم

هر دشمنی که زهر دهد دوستکانیم
زهرش به یاد نوش لبان تو می‌خورم

گفتی که از سگان کی؟ از سگان تو
کسیب دست سنگ فشان تو می‌خورم

رنجه مکن زبانت به دشنام چون منی
حقا که من دریغ زبان تو می‌خورم

بر دست تو چو تیر تو لرزم ز چشم بد
هرگه که زخم تیر و کمان تو می‌خورم

مسمار بر لبم زدی و نعل بر جبین
پس ذم کنی مرا که غمان تو می‌خورم

من خاک پایم آب دهان ز آتش هوات
وانگه چو نای دم ز دهان تو می‌خورم

کافور دان شود ز دم سرد من فلک
از بس که دم ز غالیه دان تو می‌خورم

بردی گمان که بر دل خاقانی اندهی است
من اندهش به بوی گمان تو می‌خورم

خاک توام ولیک چه خاکی که جرعه ریز
از جام شاه ملک ستان تو می‌خورم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.