هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و عاشقی، جدایی و فرار از دردهای عشق سخن می‌گوید. شاعر از فرار دلش به سمت معشوق، فرار از بهشت به خاطر زیبایی معشوق، و فرار از عقل به سمت دیوانگی عشق صحبت می‌کند. همچنین، از فرار از مشکلات و دردها به سمت آرامش و زیبایی‌های طبیعت نیز یاد می‌شود.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۶۹

خاکی دلم که در لب آن نازنین گریخت
تشنه است کاندر آب‌خور آتشین گریخت

نالم چو ز آب آتش و جوشم چو ز آتش آب
تا دل در آب و آتش آن نازنین گریخت

آدم فریب گندم‌گون عارضی بدید
شد در بهشت عارض آن حور عین گریخت

تا دل به کفر دعوت زلفش قبول کرد
کفرش خوش آمد از من مسکین به کین گریخت

بیرون گریخت از ره چشمم میان اشک
الا به پای آب نشاید چنین گریخت

آن لاشه جست ز آخور سنگین هندوان
در مرغزار سنبل آهوی چین گریخت

در کوی عشق دیوی و دیوانگی است عقل
بس عقل کو ز عشق ملامت گزین گریخت

از زعفران روی من و مشک زلف دوست
تعویذ کرده‌ام ز من آن دیو ازین گریخت

خاقانیا حدیث فلک در زمین به است
کامسال طالعت ز فلک در زمین گریخت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.