هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر خاطراتی از روزهای گذشته است که شاعر در مینوشید و به تفکر و تأمل میپرداخت. او به زندگی در شرایط مختلف اشاره میکند، از فقر و ناکامی تا تلاشهای بیثمر و امیدهای بربادرفته. با این حال، در میان همه این سختیها، روحیه مقاومت و غرور شاعر همچنان پابرجاست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به نوشیدن شراب و ناامیدیهای زندگی نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.
شمارهٔ ۱۹۱
یاد آن روزی که در میخانه ساغر میزدیم
چون تهی میگشت دست از جام بر سر میزدیم
خواه کنج بیضه خواهی آشیان خواهی قفس
هر کجا بودیم از کنج طلب پر میزدیم
مقصد ما سیر گلخن بود ورنه کی چو خس
دست را بیهوده در دلهای صرصر میزدیم
سینه میسودیم چون موج از عطش در هر سراب
سیلی همت ولی بر روی کوثر میزدیم
همره رضوان به سیر خلد میرفتیم و لیک
سنگ ناکامی همان بر شاخ بیبر میزدیم
چون چراغ بیوه زن بودیم اما از غرور
صد شبیخون هر نفس بر موج صرصر میزدیم
دست ما شغل گریبان داشت زآن در بسته ماند
باز میکردند اگر ما حلقه بر در میزدیم
در شهادتگاه غم ما و فصیحی عمرها
زخم میخوردیم و فال زخم دیگر میزدیم
چون تهی میگشت دست از جام بر سر میزدیم
خواه کنج بیضه خواهی آشیان خواهی قفس
هر کجا بودیم از کنج طلب پر میزدیم
مقصد ما سیر گلخن بود ورنه کی چو خس
دست را بیهوده در دلهای صرصر میزدیم
سینه میسودیم چون موج از عطش در هر سراب
سیلی همت ولی بر روی کوثر میزدیم
همره رضوان به سیر خلد میرفتیم و لیک
سنگ ناکامی همان بر شاخ بیبر میزدیم
چون چراغ بیوه زن بودیم اما از غرور
صد شبیخون هر نفس بر موج صرصر میزدیم
دست ما شغل گریبان داشت زآن در بسته ماند
باز میکردند اگر ما حلقه بر در میزدیم
در شهادتگاه غم ما و فصیحی عمرها
زخم میخوردیم و فال زخم دیگر میزدیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.