هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شوق دیدار معشوق، درد فراق و ارزش عشق سخن می‌گوید. شاعر از مژه‌هایش که به سوی معشوق پرواز می‌کنند، داغ غم و تازه شدن دردها با گذشت زمان، و ناامیدی از خدمت به امید سخن می‌گوید. در نهایت، از عشق به عنوان گنج غم و لطف معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و ناامیدی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۷

شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند
مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند

قیمت حسن ز بس عشق تو افزود کنون
داغ غم بر جگر سوختگان ناز کند

به مسیح ار چمن داغ مرا بفروشند
هر دمش تازه‌تر از شبنم اعجاز کند

دلم از خدمت امید به جایی نرسید
همت یاس مگر زآنکه دری باز کند

عشق در گنج غم ار دست کرم بگشاید
همت آنست که ما را همه تن آز کند

ریختی خون فصیحی ز سرش زود مرو
باش تا شکر کرمهای تو آغاز کند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.