هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دوری از معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که هیچ‌گاه از دیدار معشوق محروم نشود. او درد عشق را تحمل‌پذیر می‌داند اما از رنج رشک و دوری می‌هراسد. شاعر همچنین از زیبایی بی‌نظیر معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که هیچ‌گاه نام و یاد او از خاطرها نرود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل ۱۰۹

هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد
این نگاه دور را از روی او دوری مباد

من کجا و رخصت آن بزم، دانم جای خویش
دیگران هم رخصت ار خواهند دستوری مباد

هر مرض کز عشق پیش آمد علاجش بر منست
لیک جانم را ز درد رشک و رنجوری مباد

چشم غارت کرده را صعب است از دیدار دوخت
هیچ عاشق را الهی هرگز این کوری مباد

جوهر حسن تو کنج خانهٔ آباد نیست
بر بنای جان وحشی نام معموری مباد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۰۸
گوهر بعدی:غزل ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.