هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از اضطراب، عذاب، و ناامیدی ناشی از عشق شکایت می‌کند و از احساسات عمیق و دردناک خود در این مسیر می‌گوید. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند شوق، صبر، و خیال‌پردازی اشاره می‌کند و از تأثیرات عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق و احساسات پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل ۴

چند به دل فرو خورم این تف سینه تاب را
در ته دوزخ افکنم جان پر اضطراب را

تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو
بر من و دل گماشته صد ملک عذاب را

شوق ، به تازیانه گر دست بدین نمط زند
زود سبک عنان کند صبر گران رکاب را

آنکه خدنگ نیمکش می‌خورم از تغافلش
کاش تمام کش کند نیمکش عتاب را

خیل خیال کیست این کز در چشمخانه‌ها
می‌کشد اینچنین برون خلوتیان خواب را

می‌جهد آهم از درون پاس جمال دار، هان
صرصر ما نگون کند مشعل آفتاب را

وحشی و اشک حسرت و تف هوای بادیه
آب ز چشم تر بود ره سپر سراب را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳
گوهر بعدی:غزل ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.