هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید. او از درد عشق و نیاز به دیدار معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که تنها درمان دردش، وصال معشوق است. شاعر از عشق جاودانه و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که همیشه در کنار او بماند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۵

ای دیدن تو حیات جانم
نادیدنت آفت روانم

دل سوخته‌ای به آتش عشق
بفروز به نور وصل جانم

بی‌عشق وصال تو نباشد
جز نام ز عیش بر زبانم

اکنون که دلم ربودی از من
بی روی تو بود چون توانم

دردیست مرا درین دل از عشق
درمانش جز از تو می ندانم

بر بوی تو ز آرزوی رویت
همواره به کوی تو دوانم

تا گوش همی شنید نامت
جز نام تو نیست بر زبانم

تا لاله شدت حجاب لولو
لولوست همیشه بر رخانم

گلنای بهی شدم ز تیمار
وین اشک به رنگ ناردانم

شد خال رخ تو ای نگارین
شور دل و نور دیدگانم

ای عشق تو بر دلم خداوند
من بندهٔ عشق جاودانم

وصف تو شدست ماهرویا
از وهم برون و از گمانم

پیش آی بتا و باده پیش آر
بنشان بر خویش یک زمانم

از دست تو گر چشم شرابی
تا حشر چو خضر زنده مانم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.