هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و سلوک معنوی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و بی‌نهایت سخن می‌گوید که تنها با تجربه‌ی مستقیم قابل درک است. او همچنین به اهمیت سینه (قلب) به عنوان جایگاه عشق و سفینه‌ی نجات در طوفان عشق اشاره می‌کند. در پایان، شاعر از شراب معنوی سخن می‌گوید که می‌تواند کینه و مهر را از سینه‌ها پاک کند و به زاهدان هشدار می‌دهد که از ظواهر دینی فریب نخورند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده‌ی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۴۷

آن را که نیست در دل ازین سر سکینه‌ای
نبود کم از کم و بود از کم کمینه‌ای

خواهی که از قرینه بدانی که عشق چیست
ناخورده می ز عشق ندانی قرینه‌ای

در دار ملک عشق خلیفه کسی بود
کو را بود ز در حقیقت خزینه‌ای

مرغی است جان عاشق و چندانش حوصله
کز هر دو کون لایق او نیست چینه‌ای

شه‌بیت سر عشق که مطلوب جمله اوست
بیتی است بس عجب مطلب از سفینه‌ای

عمری ز عرش و فرش طلب کردی این حدیث
چل روز نیز واطلب از قعر سینه‌ای

در عشق اگر سکینه پدید آیدت نکوست
لیکن به زهد هیچ نیرزد سکینه‌ای

طوفان عشق چون ز پس و پیش در رسد
جز در درون سینه نیابی سفینه‌ای

ای ساقی امشب از سر این جمع برمخیز
هر لحظه پر کن از می دوشین قنینه‌ای

چندان شراب ده تو که با منکر و مقر
در سینه‌ای نه مهر بماند نه کینه‌ای

بشکن پیاله بر در زهاد تا مگر
در پای زاهدی شکند آبگینه‌ای

عطار در بقای حق و در فنای خود
چون بوسعیدمهنه نیابی مهینه‌ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.