هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی خط و زلف معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه عشق و شوق او را به سکوت و تحمل درد و رنج واداشته است. او از دلبستگی شدید خود به معشوق و فداکاری‌هایش در این راه می‌گوید و تأکید می‌کند که هرگز از این عشق دست نخواهد کشید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۵

در خطت تا دل به جان در بسته‌ام
چون قلم زان خط میان در بسته‌ام

در تماشای خط سرسبز تو
چشم بگشاده فغان در بسته‌ام

نی که از خطت زبانم شد ز کار
زان چنین دایم زبان در بسته‌ام

تو چنین پسته دهان و من ز شوق
گرچه می‌سوزم دهان در بسته‌ام

آشکارا خون دل بگشاده‌ام
تا به زلفت دل نهان در بسته‌ام

پر گره دانست زلف تو که من
دل به زلفت هر زمان در بسته‌ام

چون جهان آرای دیدم روی تو
چشم از روی جهان در بسته‌ام

نیست در کار توام دلبستگی
زانکه در کار تو جان در بسته‌ام

گفته‌ای در بند با من تا به جان
این چه باشد بیش از آن در بسته‌ام

گفته‌ای در بند با من تا به جان
این چه باشد بیش از آن در بسته‌ام

گر بسوزد همچو خاکستر دو کون
نگسلم از تو چنان در بسته‌ام

تا بلای ناگهان دیدم ز هجر
رخت رحلت ناگهان در بسته‌ام

هم دل از عطار فارغ کرده‌ام
هم در سود و زیان در بسته‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.