هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیفی شاعرانه از عشق و جذابیت معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، عشق و شیفتگی خود را به معشوق بیان میکند. او از زیباییهای ظاهری و جذابیتهای معنوی معشوق سخن میگوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر خود و جهان اطراف توصیف میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.
غزل شمارهٔ ۳۱۲
دل نظر بر روی آن شمع جهان میافکند
تن به جای خرقه چون پروانه جان میافکند
گر بود غوغای عشقش بر کنار عالمی
دل ز شوقش خویشتن را در میان میافکند
زلف او صد توبه را در یک نفس میبشکند
چشم او صد صید را در یک زمان میافکند
طرهٔ مشکینش تابی در فلک میآورد
پستهٔ شیرینش شوری در جهان میافکند
سبز پوشان فلک ماه زمینش خواندهاند
زانکه رویش غلغلی در آسمان میافکند
تا ابد کامش ز شیرینی نگردد تلخ و تیز
هر که نام آن شکر لب بر زبان میافکند
ترکم آن دارد سر آن چون ندارد چون کنم
هندوی خود را چنین در پا از آن میافکند
همچو دف حلقه به گوش او شدم با این همه
بر تنم چون چنگ هر رگ در فغان میافکند
گاهگاهی گویدم هستم یقین من زان تو
لاجرم عطار را اندر گمان میافکند
تن به جای خرقه چون پروانه جان میافکند
گر بود غوغای عشقش بر کنار عالمی
دل ز شوقش خویشتن را در میان میافکند
زلف او صد توبه را در یک نفس میبشکند
چشم او صد صید را در یک زمان میافکند
طرهٔ مشکینش تابی در فلک میآورد
پستهٔ شیرینش شوری در جهان میافکند
سبز پوشان فلک ماه زمینش خواندهاند
زانکه رویش غلغلی در آسمان میافکند
تا ابد کامش ز شیرینی نگردد تلخ و تیز
هر که نام آن شکر لب بر زبان میافکند
ترکم آن دارد سر آن چون ندارد چون کنم
هندوی خود را چنین در پا از آن میافکند
همچو دف حلقه به گوش او شدم با این همه
بر تنم چون چنگ هر رگ در فغان میافکند
گاهگاهی گویدم هستم یقین من زان تو
لاجرم عطار را اندر گمان میافکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.