هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالات عاشقانه و دیوانگی ناشی از عشق است. شاعر از عشق به معشوق سخن می‌گوید و توصیف می‌کند که چگونه عشق او را از همه چیز بیگانه کرده و به سمت معشوق کشانده است. او از پروانه‌هایی که دور شمع می‌گردند و مرغ عقل و جان که اسیر دام عشق شده‌اند، به عنوان استعاره استفاده می‌کند. در نهایت، شاعر از مردانگی در عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن می‌گوید و از خود می‌پرسد که آیا دلش شایسته عشق بوده است یا نه.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۶۲

تا دل لایعقلم دیوانه شد
در جهان عشق تو افسانه شد

آشنایی یافت با سودای تو
وز همه کار جهان بیگانه شد

پیش شمع روی چون خورشید تو
صد هزاران جان و دل پروانه شد

مرغ عقل و جان اسیر دام تو
همچو آدم از پی یک دانه شد

نه که مرغ جان ز خانه رفته بود
ره بیاموخت و به سوی خانه شد

بود تردامن در اول چون زنان
وآخر اندر کار تو مردانه شد

مردیش این بود کاندر عشق تو
مست پیشت آمد و دیوانه شد

می‌ندانم تا دل عطار هیچ
شد تو را شایسته هرگز یا نشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.