هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق میگوید. او از بیتابی و بیصبری خود سخن میگوید و بیان میکند که نه توان تحمل دوری را دارد و نه توان رسیدن به وصال. شاعر از دلتنگی و اشتیاق شدید خود مینالد و حتی به شرابخواری روی میآورد تا شاید از غمش بکاهد. او از شرمساری خود از پشت در ماندن و نظارهگری دیوارهای خانه معشوق میگوید و مقایسهای بین قلب شکننده خود و دل سخت معشوق انجام میدهد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که نمیتواند عشق را رها کند، حتی اگر هزار بار به او توصیه شود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق نافرجام، درد دوری و استفاده از شراب به عنوان تسکین دهنده است که برای درک کامل نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، برخی از استعارهها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۰۰۷
نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
دلم دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
که خویش را دو سه روزی شرابخواره کنم
زبسکه بر در او گشته ام شود شرمم
که دیگر آن در و دیوار را نظاره کنم
بشیشه نسبت قلبم توان ولی نتوان
که نسبت دل سختش بسنگ خاره کنم
میان خار ملامت چو مردم چشمم
نه مردمم اگر از این میان کناره کنم
مگو که ترک کن از عشق و شادزی اهلی
نمی توانم اگر نی هزار باره کنم
دلم دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
که خویش را دو سه روزی شرابخواره کنم
زبسکه بر در او گشته ام شود شرمم
که دیگر آن در و دیوار را نظاره کنم
بشیشه نسبت قلبم توان ولی نتوان
که نسبت دل سختش بسنگ خاره کنم
میان خار ملامت چو مردم چشمم
نه مردمم اگر از این میان کناره کنم
مگو که ترک کن از عشق و شادزی اهلی
نمی توانم اگر نی هزار باره کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.