تو هم بنویس! مجموعه خودت رو بساز! افزودن مجموعه جدید
به نام خدا برف و کلاغ *** برف آمد بی خیال از درون ابرها ریخت آرام و سبک روی بام خانه ها * پرده ای پاک و سفید روی بام خانه است یک کلاغ با جوجه اش در میان لانه است * رفته است تا آسمان قار و قار جوجه اش یک غذای گرم او خواسته از مادرش * مادر جوجه کلاغ می پرد بر روی برف قارقاری می کند جای گفتن،جای حرف * تکه ای نان یافته در میان برفها قار و قار و قار و قار می کند شکرخدا * با نوک خود آن کلاغ تکه نان را می برد توی لانه جوجه اش تکه نان را می خورد شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
این نوشته را بشنوید

این نوشته را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط نوشته با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.