عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۸
ابناء بشر جمله ز یک عائله اند
وز حرص دول مدام در غائله اند
از آز دول الحذر ای اهل جهان
کانها همه رهزنان این قافله اند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۲
آنانکه به عدل و داد مفتون گشتند
تسلیم مقررات قانون گشتند
و آنها که بفرعونی خود بالیدند
ناگاه غریق لجه خون گشتند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۷
صد مرد چو شیر، عهد و پیمان کردند
اعلان گرسنگی به زندان کردند
شیران گرسنه از پی حفظ شرف
با شور و شعف ترک سر و جان کردند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۱
آنانکه پریر با عدو یار شدند
دیروز به اغیار مددکار شدند
آماده چو کردند سیه روزی ما
امروز به روز ما گرفتار شدند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۴
آنانکه بپا بنای هستی دارند
بر مال وطن دراز دستی دارند
چون منفعت از برایشان بیشتر است
بیش از دگران وطن پرستی دارند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۹
ما طالب آنکه کار مطلوب کند
خود را بر خوب و زشت محبوب کند
ما دوست نداریم نمائیم انکار
گر دشمن ما هم عمل خوب کند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۲
دستی که به پرده کعبه را دیر کند
بیگانه خودی یگانه را غیر کند
بیرون شده ز آستین شهر آشوبی
از دست چنین بشر خدا خیر کند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۳
ملت چو شراب بی خودی نوش کند
یا پند معاندین خود گوش کند
هر عیب و هنر دید نمی آرد یاد
هر خوب و بدی دید فراموش کند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۴
هر کس می بی حقیقتی نوش کند
هر قول که می دهد فراموش کند
یک رشته حقیقت آشکارا گفتم
گر دولت ما به حرف حق گوش کند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۶
آن کیست که پرده خطا چاک کند
آسوده و شاد جان غمناک کند
با حربه برنده قانون امروز
از عدلیه قطع دست ناپاک کند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۷
هرگز دل من شکایت از غم نکند
شادی ز مسرت دمادم نکند
دانی که بود مرد هنرپیشه راست
آنکس که ز بار غم کمر خم نکند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۰
آن قوم که با عاطفه و انسانند
با قید اصول بنده احسانند
چون نیست اصول اقل و اکثر همگی
در چشم اصول بین ما یکسانند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۲
آنانکه اصول را مراعات کنند
عنوان مکافات و مجازات کنند
خوبست خطاکاری بدکاران را
در محکمه صالحه اثبات کنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۵
آنانکه خطای خویش تکمیل کنند
خواهند به ما فشار تحمیل کنند
ای وای به مجلسی که در آن وکلا
از روی غرض «فرونت » تشکیل کنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۶
خوش باش که ارباب یقین شک نکنند
از لوح ضمیر نام حق حک نکنند
اثبات گناهان خطاکاران را
در محکمه بی منطق و مدرک نکنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۰
طوفان که طرفدار صفا خواهد بود
معدوم کن جور و جفا خواهد بود
گر جنگ کند برای حیثیت خویش
نسبت بعقیده باوفا خواهد بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۱
گر دور زمانه این چنین خواهد بود
نااهل به اهل جانشین خواهد بود
بحران اگر امتداد یابد چندی
حال تو و من بدتر ازین خواهد بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۳
آن را که درستی عمل، کیش بود
زان کرده خوب، دشمن خویش بود
هر کس که خطاکاری او بیش بود
پیش همه کس در همه جا پیش بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۴
ای کاش من و تو را کمی مدرک بود
خودخواهی هر دو پر نبود اندک بود
جای همه نامهای حزبی ای کاش
این مردم خودپرست را مسلک بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۹
از دست تو گر دل ز غمت چاک نبود
از طعنه این و آن مرا باک نبود
راز دل دوستان نمی کردم فاش
گر نقشه دشمنان خطرناک نبود