عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۰
بر اهل هنر کار پریشان بهتر
اومید کمال نیست نقصان بهتر
یک لقمهٔ نان خشک نزد عقلا
بی درد سر از ملک سلیمان بهتر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۲
خود را تو اگر عشوه دمادم ندهی
دردیش به صد هزار مرهم ندهی
والله اگر لذت عزلت بچشی
از فقر دمی به ملک عالم ندهی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۵
آدم که همی زد دم بی درمانی
ترسم که تو آن دم بزنی درمانی
زنهار که درماندهٔ هر در نشوی
گر درمانی به که زره درمانی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۷
از دست اجل جان نبرد زاینده
بر کس بنماند این جهان پاینده
بر باد نهاده شد بنای من و تو
بر باد بنا کجا بود پاینده
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۸
آنها که جهان به کام دل داشته اند
رفتند و جهان به جای بگذاشته اند
در زیرزمین به درد دل می دروند
تخمی که به بالای زمین کاشته اند
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۹
از آخر عمر اگر کسی یاد کند
شرمش بادا که خانه آباد کند
دیدیم به چشم خویش باد است جهان
خاکش بر سر که تکیه بر باد کند
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۰
از دست اجل هیچ قدح نوش مکن
وین عشوهٔ روزگار در گوش مکن
ارواح گذشتگان تو را می گویند
کای صدر اجل اجل فراموش مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۳
با یار اگر آرمیده باشی همه عمر
لذات جهان چشیده باشی همه عمر
چون حاصل کار مرگ خواهد بودن
خوابی باشد که دیده باشی همه عمر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۶
تا ظن نبری که کاردان خواهی بود
چون مرغ پرنده کامران خواهی بود
روزی که اجل دامن عمرت گیرد
در بطن زمین چو دیگران خواهی بود
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۷
مهمان جهان یکشبه بنمای که بود
کش روز سیه نکرد این چرخ کبود
آبیش که خورد تا هم از دیده نریخت
نانی به که داد کاخرش جان نربود
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۹
اسباب فلک چو مهره بشمرد به خاک
کس را ننواخت تاش نسپرد به خاک
هر شاخ که برگ او بلند است امروز
از آب برآورد و فروبرد به خاک
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۳
انعام تو عام است و دلم بی بهر است
تریاک کزو هلاک خیزد زهر است
تو لقمهٔ باز در دم صعوه نهی
وآنگه گویی فرو بر آخر قهر است
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۹
گر جور کنی از تو فغان نتوان کرد
ور لطف کنی تکیه بر آن نتوان کرد
در حوصلهٔ قلم نگنجد رازم
آتش به میان نی نهان نتوان کرد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۵
تو چیز طلب کت بستاند زهمه
یا همتت آستین فشاند زهمه
کار آنجا سازد آنک اسباب جهان
چیزی است که مُرد ریگ ماند زهمه
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۶
دل بر طرب و عیش نهادن بهتر
از جان گره غمان گشادن بهتر
از دست چو هر چه هست خواهد رفتن
آخر نه به دست خویش دادن بهتر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۷
هر چند که عقل داری و دیده و هوش
ایمن مشو و به دیگران پرده بپوش
آنجا که قضا بر تو کمین بگشاید
نه دیده به کار آید آنجا و نه گوش
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۸
آن کس که گل وجود آدم بکند
شاید که از آن هزار یک دم بکند
وآن کس که زهست نیست عالم بکند
از کرد به یک شب عربی هم بکند
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۹
گر بر سر بحر علم بینا گردی
ور زانک نظیر ابن سینا گردی
تا گرد مراد خویشتن می گردی
می دان به یقین که دیر بینا گردی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۴
تا حد طلبی به وصل بی حد نرسی
توحید نورزیده به «اوحد» نرسی
شاید که تمنّای رسیدن داری
لکن به تمنّای مجرّد نرسی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۸
برخود در کام و آرزو در بستم
وز محنت هر ناکس و کس من رستم
گر زاهد مسجدم و گر عاصی دیر
من مرد خودم چنانک هستم هستم