عبارات مورد جستجو در ۲۵۹۸۲ گوهر پیدا شد:
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
تا گشت دلم ز عشق پابست غمت
از پای فتاد جانم از دست غمت
از شوق گلستان رخت مرغ دلم
چون بلبل بی نوای شد مست غمت
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶
درد تو دوای این دل رنجورست
وصل تو شفای جان هر مهجورست
هر کو ز جهان جمال روی توندید
نزدیک محققان ز عرفان دورست
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
سرمایه عمر من بسودای تو رفت
نقد دو جهان مرا بیغمای تو رفت
جان و دلم از جهان بصد حسرت و آه
با درد فراق وداغ غم های تو رفت
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
تا دل بجفای عشق تو خو کردست
صد کوه بلا به پیش او چون گردست
درد تو شفای این دل درویش است
هرکس نه چنین بود یقین نامردست
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱
پیوسته مرا از او جگر پرخونست
یک لحظه نپرسید که حالت چونست
از جور و جفای او ننالم که مرا
اینها همگی ز طالع وارونست
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
عشق تو مرا ز عالم آزادی داد
تاباد، غم عشق تو برجانم باد
دایم دل و جان بیاد تو مشغولند
هرگز بود آیا که کنی از ما یاد
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
یارم ز همه جهان مرا روی نمود
دیدم که جهان جمله نمود او بود
عالم همه مرآت جمال رخ اوست
حقا که جز او نیست بعالم مشهود
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵
ای دل بغم فراق می باش صبور
کاندر عقب فراق وصل است و سرور
باآن قدو روی چون گل و سروسهی
داریم فراغتی ز طوبی و ز حور
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
دادم دل خود بعشق یاری که مپرس
کردم هوس وصل نگاری که مپرس
تا دل ببلای غم گرفتار آمد
دارم ز جفاش روزگاری که مپرس
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
من عاشق و رند و لاابالی شده ام
دیوانه عشق لایزالی شده ام
مشتاق وصالم و وصال تو خیال
از غایت شوق من خیالی شده ام
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
ما بنده عشق و از خرد آزادیم
با درد و غم عشق تو بس دلشادیم
چون حاصل عمر ما بجز عشق تو نیست
گوئی مگر از برای عشقت زادیم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
در عشق تو بی مذهبم و بی دینم
نور رخ تو ز کفر و دین می بینم
چون دل بصفای معرفت روشن شد
در مرتبه یقین بود تمکینم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
معشوقه پرست لاابالی مائیم
مست از می وصل ذوالجلالی مائیم
فارغ ز خمار هجر در عین وصال
در بزم شهود لایزالی مائیم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳
عمری بامید وصل دلبر بودم
در آتش هجر او چو اخگر بودم
تاره بحریم حرمتش یافت دلم
دایم ز طلب چو حلقه بردر بودم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
تا در رخ خوب تو نگاهی کردم
هر روز ز اشتیاقش آهی کردم
تا گشت دلم به بند عشقت پابند
از دست غم تو روبراهی کردم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
ناظر به کتاب روی خوبان زانیم
کز روی نکو آیت حسنت خوانیم
ما را چه خبر ز عالم و زهد و ورع
ما شیوه شاهدان نکو می‌دانیم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
مشتاق جمال روی جان افروزم
از آتش شوق دایما می سوزم
معشوق چو شد معلم اسرارم
در مکتب عشق عاشقی آموزم
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
ای عشق تو مونس دل دیوانه
با درد و غم تو جان ما هم خانه
تا با غم عشق آشنا شد دل من
از صبر و خرد بکل شدم بیگانه
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۵
ای مونس جان من بگاه و بیگاه
بی یاد تو کار دل تباهست تباه
مشتاق جمال تو چنانم که دمی
گر غایبم از خیال تو واویلاه
اسیری لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۸
رندیم و حریف شاهد و پیمانه
مخمور دو چشم جادوی مستانه
از روز ازل نصیب ما عشق تو بود
زان روی شدم بعاشقی افسانه