عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۰
در خون جگر شدم نهان چون ساغر
بر بسته بقصد خود میان چون ساغر
در روی کسی که می خورد خون دلم
می خندم ازمیان جان چون ساغر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۱
یارم بسخن دوش همی سفت شکر
زوگوش بخروار همی رفت شکر
گفتم که چه چیزست بدین شیرینی؟
پسته بدلی شکسته میگفت ، شکر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۲
شد بر دل من زلفک هندوی تو چیر
بر بودش و در زیر کله رفت دلیر
می گویمت ای دوست بگو با کلهت
تا هندوی دزد را نگیرد در زیر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۵
گر لاله بشد، سیاه کامی کم گیر
ور نیست بنفشه، تیره فامی کم گیر
آنجا که رخ تو باشد ار گل نبود
از بزم طرب شکسته جامی کم گیر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۸
در عشق تو گر زین سپس ای مایۀ ناز
چون گل بکفم چند درست آید باز
در پای تو چون شکوفه گر نفشانم
چون نرگسم آن زر همه در چشم گداز
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۵
ای خوی تو همچو اشک من رنگ آمیز
وی بر دل من ز زلف تو رستا خیز
الحق چه نکو بیکدگر افتادند
آن زلف دل آویز و دل زلف آویز
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۶
ای غمزۀ خونریز تو چون پیکان تیز
کردم بدم تو آتش هجران تیز
گر زآنکه زبان دشمنان کند شود
من بر لب تو باز کنم دندان تیز
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۹
آخر خبری زین دل تنگ بپرس
شرح غمم از طرۀ شبرنگ بپرس
جانا چو خوری باده به هنگام صبوح
احوال دلم ز نالۀ چنگ بپرس
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۱
از حال من سوخته خر من بررس
شرح غم هجر خواهی از من بررس
گر درد دل منت ز من باور نیست
ای دوست روا بود، ز دشمن بررس
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۳
زلف تو که نیست در درازی همتاش
بگذشت ز حد سیاه کاری باماش
دارد سر آن که سر زمن بر تابد
ور چون قد تو سیم کنم هم بالایش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۴
در عالم هجر آن بت شکر پاش
آوازۀ بی صبری من چون شد فاش
ارجاف کنی زکوی وصلش امروز
در گوش دلم گفت که نومید مباش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۰
ای دیده، خیال روی چون گلنارش
برخود زدی از چشم فرو مگذارش
وی دل تو سرطرۀ عنبر بارش
نیک آوردی بدست ، محکم دارش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۱
افتاد دلم در تک و پو مگذارش
غم قصد همی کند برو مگذارش
دانی که چو چشمش همه بر تست نظر
همچون نظر از چشم فرو مگذارش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۳
از غایت آنکه هست بر من نازش
وزبس که کشد خوی بد از من بازش
بر رهگذر باد سخن کم گوید
ترسد که بگوش من رسد آوازش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۴
تا دورم از آن دو لعل جان آویزش
با دیدۀ من خواب نکرد آمیزش
در فرقت روی او دو صف مژه ام
بر هم نزنند جز گه خون ریزش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۶
همچون آواز یک زمانم برکش
وانگاه چو چنگ تنگم اندر برکش
ور در تن من رگی نه بر پردۀ تست
بیرون کن و دیگری بجایش درکش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۷
ای زلف توی که با همه نیرنگش
می بوسه دهی بر آن لب می رنگش
آن غمزۀ او نه بس حریفست، مکن
بازی فراخ با دهان تنگش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۸
نرگس که مرا در نظر آمد چشمش
وز هرچه خوشست خوشتر آمد چشمش
در خوبی اگر چه بر سر آمد چشمش
با چشم توهم برو درآمد چشمش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۰
گر دل زتو بگسلند بغم بشکنمش
و آنگه زبر خویش بدور افگنمش
ور دیده بجز تو درست در کس نگرد
یا پرکنمش زخون و یا برکنمش
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۱
گر جان خواهد ز من همه جان دهمش
ور عمر گرامی طلبد آن دهمش
چیزی که جهان بدم بخواهد ستدن
آن به که بدست خود بجانان دهمش