سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۲۵۹۸۲ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۹
برو به گوهر
این ریاضت چو بوتهٔ عشق گداز
زر قلب نیاز خوش بگداز
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱
برو به گوهر
این صورت خوب و معنی روحانی
محبوب منش ساخته‌اند تا دانی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۷
برو به گوهر
به جان تو که جانانی ز جان محبوبتر آنی
سر من و آستان تو اگر خوانی و گر رانی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۸
برو به گوهر
بر سر کوی عاشقان بگذر
ور توانی ز خود روان بگذر
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۴۳
برو به گوهر
بگسسته کسی ز هر دو عالم بی ‌شک
چون ابروی یار خویش پیوسته خوش است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۶۱
برو به گوهر
بی شما عمر ما شده بر باد
عمر ما رفت عمر یاران باد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۸۱
برو به گوهر
جان کهنم به عشق نو شد
دل رفت و به عشق در گرو شد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۰۲
برو به گوهر
خوش آب حیاتی است روان از نفس ما
از همدم ما جو نفس همدم ما را
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۰۵
برو به گوهر
در آتش محبت خود را بسوز خوش خوش
چون سوختی در آتش ، آتش بسوزد آتش
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۲۴
برو به گوهر
در هر چه نظر کنم توئی در نظرم
وین طرفه که از تو من تو را می نگرم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۳
برو به گوهر
عشق است که گوهر محیط است
عشق است که بحر بیکران است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۴
برو به گوهر
عشق او در همه بود ساری
خواه در مصر خواه در ساری
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۵
برو به گوهر
عشق چوگان و عالمی گویم
سخن عاشقانه می ‌گویم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۹
برو به گوهر
عیدی هر کسی بود چیزی
عیدی ما لقای محبوب است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۰۶
برو به گوهر
گرد بر گرد عاشقان می ‌گرد
گر ما دایماً روان می گرد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱۰
برو به گوهر
لاجرم تا ز عشق آگاهم
عین معشوق نعمت‌اللّهم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱۸
برو به گوهر
ما و همان دلبران و جام شبانه
تو و همین دوغ به او ترک و ترانه
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱۹
برو به گوهر
مایی ما بر افتاد اویی او عیان شد
او را به دیدهٔ او خوش بی حجاب دیدم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۲۰
برو به گوهر
مجلس عشق است و ما مست خراب
جام می نوشیم دایم بی حساب
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۲۷
برو به گوهر
مژدگانی که روز عید آمد
عید بر عاشقان به عید آمد