عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰
چو گرد آرند کردارت به محشر
فرو مانی چو خر به میان شلکا
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۸
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۱
بر روی پزشک زن، میندیش
چون بود درست بیسیارت
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۳
خاک کف پای رودکی نسزی تو
هم بشوی گاو و هم بخایی برغست
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۴
از چه توبه نکند خواجه؟ که هر کجا که بود
قدحی می بخورد راست کند زود هراش
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۸
بسا کسا! که جوین نان همی نیابد سیر
بسا کسا! که بره است و فرخشه بر خوانش
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸۵
کافور تو با کوس شد و مشک همه ناک
آلودگیت در همه ایام نشد پاک
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰۶
یکی آلوده‌ای باشد، که شهری را ببالاید
چو از گاوان یکی باشد، که گاوان را کند ریخن
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۸
به جای هر گران مایه فرومایه نشانیده
نمانیدست ساراوی و کرهٔ اوت مانیده
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۴۶
ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی
گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۱۲
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۱۹
اندر آمد مرد با زن چرب چرب
گنده پیر از خانه بیرون شد بترب
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۲۷
دست و کف و پای پیران پر کلخج
ریش پیران زرد از بس دود نخج
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۳۳
از فراوانی، که خشکا مار کرد
زن نهان مر مرد را بیدار کرد
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۳۵
چونکه مالیده بدو گستاخ شد
کار مالیده بدو در واخ شد
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۳۸
مرد دینی رفت و آوردش کنند
چون همی مهمان در من خواست کند
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۷۴
زش ازو پاسخ دهم اندر نهان
زش به بیداری میان مردمان
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۹۲
هست از مغز سرت، ای منگله
همچو رش مانده تهی از کشکله
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۴
توانی برو کار بستن فریب
که نادان همه راست ببند و ریب
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۲۶
بهارست همواره هر روزیم
به منکر فراوان، به معروف کم