سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۳۵
برو به گوهر
ذر‌ه‌ای نیست که خورشید در او پیدا نیست
قطره‌ای نیست درین بحر که او با ما نیست
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۴۷
برو به گوهر
سر آبی نه سرابی طلب از خویش سر آبی
که بیابی ز سرابت سر آیی و سرابی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۴۸
برو به گوهر
سر کل چون کله نهد بر سر
آن کله هم بلای دستار است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۱
برو به گوهر
سلب و ایجاب در نمی ‌گنجد
شیخ و محراب در نمی گنجد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۵
برو به گوهر
ظاهر و باطن ار کنی کامل
هر دو میراث باشدت حاصل
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۶
برو به گوهر
ظاهر و باطن صدف می خوان
سرّ درّ یتیم را می ‌دان
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۸
برو به گوهر
ظل ید مطلق است این دست
خود دست که را دهد چنین دست
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۹
برو به گوهر
عارفان غیر او به او دانند
عاقلان او به غیر او دانند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۲
برو به گوهر
عالم و معلوم آنجا هست نیست
خادم و مخدوم آنجا هست نیست
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۳
برو به گوهر
عشق است که گوهر محیط است
عشق است که بحر بیکران است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۷۶
برو به گوهر
عقل اگر لشکری کشد بر تو
قوتی کن بر او شکست آور
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸۰
برو به گوهر
عین ما چون به عین واصل شد
اسم و رسمی که بود زایل شد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸۱
برو به گوهر
عین هر دو یکی بود دریاب
موج و دریا نگر ولی در آب
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸۵
برو به گوهر
قطره و بحر هر دو یک آبند
عارفان این رموز دریابند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸۶
برو به گوهر
قطره و بحر و موج و جوهر چار
به حقیقت یکی بود ناچار
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸۷
برو به گوهر
قطره‌ای بود باز بحری شد
خانه‌ ای بود باز شهری شد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸۹
برو به گوهر
کون جامع وجود انسان است
این چنین کون شاه کرمان است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۹۴
برو به گوهر
گر برافتد حجاب ما از ما
قطره و موج و جو بود دریا
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۹۹
برو به گوهر
گر جوهر جان ما بود پاک
ما را نبود ز هیچ کس باک
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۰۰
برو به گوهر
گر چه از چشم خلق شد پنهان
آشکار است نزد درویشان