عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۸۵
دل منزل نزل پادشاهی است
دل آینهٔ جمال شاهی است
در آئینهٔ تمام اشیا
سری بنما به ما کماهی است
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۸۸
عین ما این سخن چو با ما گفت
قطره را جمع کرد و دریا گفت
سخن از عقل ما نمی‌گوئیم
سخن از عقل پور سینا گفت
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۸۹
اعیان که نمودند به وجهی چه توان گفت
موجود ز جودند به وجهی چه توان گفت
غیرند در آن وجــــه که غیرنــــد نبــــاشند
گر عین وجودند به وجهی چه توان گفت
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۰
عشق اگر در جان نباشد جان چه باشد هیچ هیچ
ور نباشد درد او درمان چه باشد هیچ هیچ
با وجود حضرت سلطان ما کرمان خوش است
بی حضور خدمتش کرمان چه باشد هیچ هیچ
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۱
عمر بی او اگر گذاری هیچ
غیر او هر چه دوستداری هیچ
در پی دیگری اگر گردی
به عدم می‌روی چه آری هیچ
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۲
عمر بی او اگر گذاری هیچ
غیر او هرچه دوستداری هیچ
در پی دیگری اگر بروی
به عدم می روی چه آری هیچ
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۳
روح او جان جملهٔ ارواح
تن او اصل جملهٔ اشباح
خانه روشن به نور مصباح است
روشن از نور او بود مصباح
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۷
مطلوب خود است و طالب خود
چه جای خیال نیک یا بد
موجود غرض بگو کدام است
غیری او را چگونه یابد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۲
عقل علمش به ذات او نرسد
ور تو گویی رسد نگو نرسد
صوفی با صفا وفا دارد
حاصلش غیر گفتگو نرسد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۳
ماضی و مستقبلت گر حال شد
دی و فردا سر به سر پامال شد
عمر صد ساله به نزد ما دمی است
ای که گوئی عمر تو صد سال شد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۵
عاقلی کی به عاشقان ماند
آن سر کل کجا نهان ماند
هندویی کی بود چو ترک خوشی
این چنین کی به آن چنان ماند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۶
عاقلان گر چه بسی در سفته اند
در همه بابی سخنها گفته‌ اند
در سراشان همچنان خاشاک هست
تا نپنداری که خانه رفته ‌اند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۸
عقل نفی ما سوی اللّه می‌ کند
عشق ما اثبات اللّه می‌ کند
لا و الا هر دو را در هم شکن
کاین نصیحت نعمت اللّه می‌ کند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۰
ظاهر و باطن ار چه ضد انند
عارفان هر دو را یکی دانند
این دو اسم اند و ذات هر دو یکی
به صفت آن یک دو گردانند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۲
خلق و حق را به همدگر بیند
آفتاب است و در قمر بیند
نور حق را به نور حق نگرد
نور خود را به نور خود بیند
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۸
سرّ علم قدر عظیم بود
خوش بزرگی که او علیم بود
حکم حاکم به قدر استعداد
بود ار حاکم حکیم بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۱
یک هویت اول و آخر بود
آن حقیقت باطن و ظاهر بود
ظاهر و باطن یکی گوید مدام
در هویت هر که او ناظر بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۲
جمله آئینه یک حدید بود
خواه عتیق است و خواه جدید است
آینه روشن است نزدیک آی
کور ازین رمز ما بعید بود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۵
هر چه بوده است و هر چه خواهد بود
به همه کس خدا عطا فرمود
قابلیت چنانکه او بخشید
هر یکی یافتند آن مقصود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲۹
در هزاران یکی چو بنماید
در هزاران یکی پدید آمد
در همه آینه یکی بینی
پرده از چشم تو چو بگشاید