عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۷
دینم (به) محمد و علی هست درست
در شوره زمین خارجی هیچ نرست
خواهی که ز حوض کوثرت آب دهند
رو مذهب «شاه » گیر و آن دین درست
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۹
فرقان رخت که فرق فرقان بشکست
موسی چو بدید لوح یزدان بشکست
تا سی و دو خط رویت آمد به ظهور
پرگار طلسم گنج پنهان بشکست
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
الله ز حال بندگان آگاه است
پیغمبر مات رهنمای راه است
بیزارم از آن دین که در او منسوخ است
دین دین محمد رسول الله است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
هر وصف که در شان کلام الله است
خاصیت او تمام بسم الله است
آن نقطه که آن در بی بسم الله است
آن خال رخ علی ولی الله است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱
خاصیت آن که در کلام ازلی است
در فاتحه دان که جمله «بسم » جلی است
در بسم هر آنچه هست در بی است پیدا
وان ها همه در نقطه و آن نقطه علی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲
در دایره وجود موجود علی است
و اندر دو جهان مقصد و مقصود علی است
گر خانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
موصوف صفات قل هو الله علی است
در عالم معرفت شهنشاه علی است
آن نقطه کل که جزو از او پیدا شد
والله که آن علی است بالله علی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴
در مملکت فضل خدا، شاه ولی است
از سر خدا با دل آگاه ولی است
واقف ز رموز « لی مع الله » ولی است
بی شک ز صفات ذات آگاه ولی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵
آن علم که از ذات خدا منفک نیست
در هستی او هیچ نبی را شک نیست
خطی است خدا به وجه آدم بنوشت
وان سی و دو خط لوح حرفی حک نیست
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
از عین علی عین همه پیدا شد
وز لام علی لب همه گویا شد
از یای علی یدین خلق بیضا شد
آن کس که علی شناخت او دانا شد
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
ای ذات تو سر دفتر اسرار وجود
نقش صفتت بر در و دیوار وجود
در پرده کبریا نهان گشته ز چشم
بنشسته عیان بر سر بازار وجود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
ای عشق تو سر دفتر اسرار وجود
منصور دل، آویخته از دار وجود
جز سی و دو حرف لم یزل در دو جهان
بنمای کسی که هست در دار وجود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
ای عشق تو کرده کشف اسرار وجود
وز نقطه خاک بسته پرگار وجود
تا چهره خود عیان کنی نقش صفات
بنگاشته ای بر در و دیوار وجود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
رفتم به کنشت گبر و ترسا و یهود
زیرا که عبادتگه رهبان تو بود
از سنگ و کلوخ و در و دیوار کنشت
جز زمزمه ذکر تو گوشم نشنود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
ای خلق جهان به جملگی بشتابید
باشد که همه سی و دو را دریابید
تقلیدروان محو شدند همچو مطر
بگرفت جهان «فضل » و شما در خوابید
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
ای فاتحه روی تو قرآن مجید
چون روی تو دیده مصحف خوب ندید
تا گنج خفی عیان شود منشی «کن »
بر لوح رخت صورت «الله » کشید
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
بی درد دلی کسی به درمان نرسید
بی جذبه حق کسی به رحمان نرسید
روی تو که هست آینه صورت حق
بی معنی آن کسی به قرآن نرسید
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸
من نور تو در جبه ازرق دیدم
وز نور تو چون نور تو مطلق دیدم
چون روی ز غیر حق بگردانیدم
سر تا به قدم وجود خود حق دیدم
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
من ذکر تو از مرغ چمن می شنوم
وز لاله و سنبل و سمن می شنوم
تسبیح تو از زبان هر موجودی
من می گویم مدام و من می شنوم
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲
در قبضه فضل حق امانت بودیم
بر سطر وجود او کتابت بودیم
خود کرد ظهور در جهان از ی و سین
چون دال شدیم بی خیانت بودیم