عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۶
گویند که کابینه چو تشکیل شود
بیداد به عدل و داد تبدیل شود
ما نیز همه به سهم خود منتظریم
کاین وضع جگر خراش تعدیل شود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۸
گر عامل جور حاکم ما نشود
در عدلیه ظلم حکمفرما نشود
حکمی که بود بر له یکمشت ضعیف
تا دست قوی قویست اجرا نشود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۲
ثروت سبب وحی سماوی نشود
با فقر و غنا قطع دعاوی نشود
هرگز نشود بین بشر ختم نزاع
تا قیمت اوقات مساوی نشود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۳
پولی که ز خون خلق آماده شود
صرف بت ساده و بط و باده شود
افسوس که دسترنج یک مشت فقیر
چون جمع شود حقوق شهزاده شود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۴
آن اهل خطا که با خطاکار نمود
با کار خطا شبهه در افکار نمود
بر رغم مدافعین بیگانه پرست
آخر به خطای خویش اقرار نمود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۶
با پاک دلان پاک نهادی باید
از مختلسین قطع ایادی باید
یا آنکه ز ورشکستگی باید مرد
یا چاره فقر اقتصادی باید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۲
از چیست که باد فتنه انگیخته اید
وین رشته اتحاد بگسیخته اید
ای دسته کهنه کار افسونگر رند
گویا که دگر طرح نوی ریخته اید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۳
طوفان که ز توقیف برون می آید
جان در تن ارباب جنون می آید
زین سرخ کلیشه کن حذر ای خائن
اینجاست که فاش بوی خون می آید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۴
ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید
در حمله شتاب یا درنگی دارید
دیشب زده اید تیغ خود را صیقل
امروز مگر خیال جنگی دارید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۸
ای دسته پابند هوی رحم کنید
بر مردم بی برگ و نوا رحم کنید
مستأجر اگر بنده مزدور شماست
بر حالت او بهر خدا رحم کنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۹
تا چند به جور و ظلم تصمیم کنید
در کیسه خویشتن زر و سیم کنید
هر منفعتی که حاصل مملکت است
خوبست که عادلانه تقسیم کنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۰
بی مهری اگر با من شیدا نکنید
یا کینه دیرینه هویدا نکنید
با اینهمه عیب بهتر از مستوفی
بی شبهه در این محیط پیدا نکنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۱
یاران ز می غرور، مستی نکنید
چون پای دهد دراز دستی نکنید
اکنون که شدید «سوسیالیست » مآب
خودخواهی و اشراف پرستی نکنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۲
ای توده بی صدا خموشی نکنید
بر پرده دریده پرده پوشی نکنید
از مرتجعین پول بگیرید ولیک
در موقع رأی خودفروشی نکنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۳
ای دوده جم قیام یکباره کنید
بیچارگی عموم را چاره کنید
زنجیر اسارتی که در پای شماست
خوبست بدست خویشتن پاره کنید
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۵
اسرار نهفته گر نگفتی بهتر
وین راز نگفته گر نهفتی بهتر
کز بهر زمامدار امروزی نیست
سرمایه ای از پوست کلفتی بهتر
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۶
ای سست عقیده، سخت شادی دیگر
خرسند ز رأی اعتمادی دیگر
خواهی چو برادرت مهیا سازی
از بهر وطن قراردادی دیگر
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۷
ای غافل نشناخته زنگی از حور
وز جهل نداده فرق ظلمت از نور
عالم همه پر صدا ولی گوش تو کر
دنیا همه با ضیا ولی چشم تو کور
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۸
این خانه ویرانه که تا نفخه صور
چون جغد کند در آن نشیمن منصور
عدلیه بود به اسم و ظلمیه به رسم
بر عکس نهند نام زنگی کافور
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۹
از بهر مجازات و مکافات وزیر
قانع نشوم به نفی و اثبات وزیر
این است که از پارلمان باید خواست
بگذشتن قانون مجازات وزیر