عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۱
آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند
ترغیب اثر چو کرد ترعیب کنند
اول قدم اختناق آزادی را
در جلسه به اتفاق تصویب کنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۳
موقعی که شماره از طوفان توقیف گردید بعوض آن، شماره اول روزنامه پیکار را که مدیر آن موسوی زاده یزدی بوده منتشر ساخت و رباعی زیر را بمناسبت سرمقاله همان روزنامه حراج در وزارتخانه ها درج نمود و پس از انتشار، این روزنامه هم توقیف شد که بعوض آن برای مشترکین روزنامه طوفان، شماره روزنامه قیام فرستاده شد.
آنانکه ز بس خزانه تاراج کنند
ما را به عدو ز فقر محتاج کنند
دیگر ز چه شغل دولتی را دایم
با چوب هوای نفس حراج کنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۵
آنانکه خطای خویش تکمیل کنند
خواهند به ما فشار تحمیل کنند
ای وای به مجلسی که در آن وکلا
از روی غرض «فرونت » تشکیل کنند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۷
ما را متمولین گدا می خواهند
بیچاره و بی برگ و نوا می خواهند
با بودن این مجلس اشرافی باز
یکدسته ستمکار «سنا» می خواهند
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۸
آن را که نفوذ و اقتدارات بود
در دست تمام اختیارات بود
از چیست ندانست که بدبختی ما
یکسر ز خرابی ادارات بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۰
طوفان که طرفدار صفا خواهد بود
معدوم کن جور و جفا خواهد بود
گر جنگ کند برای حیثیت خویش
نسبت بعقیده باوفا خواهد بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۱
گر دور زمانه این چنین خواهد بود
نااهل به اهل جانشین خواهد بود
بحران اگر امتداد یابد چندی
حال تو و من بدتر ازین خواهد بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۳
آن را که درستی عمل، کیش بود
زان کرده خوب، دشمن خویش بود
هر کس که خطاکاری او بیش بود
پیش همه کس در همه جا پیش بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۴
ای کاش من و تو را کمی مدرک بود
خودخواهی هر دو پر نبود اندک بود
جای همه نامهای حزبی ای کاش
این مردم خودپرست را مسلک بود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۷
ایکاش بشهر شحنه را زور نبود
ملت ز فشار ظلم مقهور نبود
یک شمه ز قانون شکنی می گفتم
گر نامه ما اسیر سانسور نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۸
گر شیخ ریا رند قدح نوش نبود
گر شحنه شهر مست و مدهوش نبود
یک شمه ز بی مهری او می گفتم
گر مهر مرا بر لب خاموش نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۹
از دست تو گر دل ز غمت چاک نبود
از طعنه این و آن مرا باک نبود
راز دل دوستان نمی کردم فاش
گر نقشه دشمنان خطرناک نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۰
ایکاش که جز رنگ صفا رنگ نبود
مسکین ز غنی این همه دلتنگ نبود
در بین بشر صلح و صفا داشت دوام
سرمایه اگر مسبب جنگ نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۳
گر هادی ما ز جهل گمراه نبود
گمراهی او در همه افواه نبود
کابینه نمی شد متزلزل هرگز
گر «لیدر» خودپسند خودخواه نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۴
آزادی اگر تیول یکدسته نبود
ملت ز دو سر چو مرغ پابسته نبود
از ماهی برجسته نمی رفت سخن
در مجلس اگر ناطق برجسته نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۶
هر شر اگر از امور خیریه نبود
خون فقرا وجوه بریه نبود
حال علمای خوب کی بود چنین
گر عالم بد طالب شهریه نبود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۲
هر جا سخن از سیم و زر ناب رود
کی لرد طلا پرست در خواب رود
ایکاش که این جزیره آتش خیز
خاکش ز نزول باد در آب رود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۳
گر رشته سعی و کار پیوند شود
افکار عموم شاد و خرسند شود
با بودجه کافی و جدیت ما
باید بلدیه آبرومند شود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۴
گر درد و غم قدیم تجدید شود
یا دوره ارتجاع تمدید شود
بهتر که ز آراء لواسان خراب
آزادی ما یکسره تهدید شود
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۵
دولت چو بفکر خویش تشکیل شود
ناچار نفوذ غیر تقلیل شود
با فکر خودی اگر نگردد تشکیل
بر آن نظر خارجه تحمیل شود